به افق بنگر

به افق بنگر٬ آن دور دستها٬ آنجا که آسمان بر روی زمین خوابیده است و آنقدر سفت و محکم به هم چسبیده اند که هیچ چیز از میانشان و بعد از آن پیدا نیست.

به افق نگاه کن آنجا که زمین و  آسمان همچون عشاق موحد٬ آنچنان یکدیگر را در آغوش گرفته اند که گوئی به وحدت رسیده اند و بجای هم دیگر٬ هر دو با هم٬ یـک شده اند و توحید را به تصویر کشیده اند.

و تو اگر به افق (وصلت زمین و آسمان) خیره شوی٬ آنچنان دلت خواهد جوشید که دلشکستگی هایت جوش خواهد خورد و آنچنان چشمانت خواهد درخشید که از برق چشمهایت رنگین کمانی خلق خواهد شد که تا به افق امتداد خواهد داشت.

آنگاه خواهی دید که ستارگان از خوشحالی روی این رنگین کمان تاب بازی میکنند و پیوند را تبریک میگویند.

 

نظرات 12 + ارسال نظر
الناز جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 06:58 ب.ظ http://yasesefeed.blogfa.com

سلام
خوبی؟
خیلی قشنگ بود
این یکی با بقیه فرق داشت انگاری
خوشحالی آره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایول.خوب خدا رو شکر منم خوشحال شدم
امیدوارم همیشه خوش باشی و ستاره ها همیشه پیوندتونو تبریک بگن...
منم تبریک میگم..........

الناز دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 09:56 ب.ظ http://yasesefeed.blogfa.com

سلام
خوبی؟
من آپ کردم وقت کردی یه سر بزن.

الناز شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ق.ظ http://yasesefeed.blogfa.com

سلام
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا نمینویسی
بیا بنویس
منتظرم...

سلام.
مرسی که بهم سر میزنی.

یک پیرو از جنس احساس یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:11 ق.ظ

درودی سبز
من هم بی تاب آن وصالم ...

بدون امضا دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:06 ق.ظ

توصیف جالبی بود برایم از افق . می دانی که نوشتن چیزی نیست که از یادمان برود !

یک پیرو از جنس احساس شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:56 ق.ظ

درودی سبز ...

فاطمه چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.faatemeh.blogfa.com

وااااااااااااای!مرسی که منو می خونین!پس چرا زود تر بهم نگفتین تا زود تر خوشحال بشم؟

[ بدون نام ] جمعه 25 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:26 ب.ظ

بعد از بلند زمستان نخستین بنفشه را می بینی ! شاید در گذری سنگی به شکل قلب ببینی و در شبی از شبهای بهار صدای بلبل بشنوی ! آری افسون بهار به دور تنت مثل عشقه پیچیده جادو شده ای رفیق جادوی عشق بهارت عاشقانه

یک پیرو از جنس احساس دوشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:22 ق.ظ

درودی سبز
می دانید عروسکم چند وقت است با یک ماشین قرمز کوچولو به گردش نرفته؟؟؟ نمی دانید...

راوی شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:13 ب.ظ http://www.afzoon.blogfa.com

شاخه به سمت نور می رود آنگونه که من به سمت تو می آیم ، دانه های کبریت ِ انتظار را یکی یکی در جعبه اش می گذارم فتیله ها خاموشند آنگونه که تو زمانی جرقه ای بودی زیر ِ باران ِ غمگین ِ عصر ِ سوخته ی پاییز .

ایدا جمعه 30 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:46 ق.ظ http://ayda16.blogsky.com

اینجوری به افق نگاه نکرده بودمچه زیباست هم آغوشیه این عشق بیکران ...

من-من جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:39 ب.ظ http://www.netiran.info/profile.php?user=noyan

سلام امیدوارم که همیشه خوب وخوش سلامت باشید.
از متن این پست خیلی خوشم اومدم.خواستم با اجازتون ازش استفاده کنم
امیدوارم که راضی باشید
موق باشید
بدرود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد